در جایی که آدم نتواند دوست بدارد، باید از مقابل آنجا گذشت. "نیچه"

یادمه بچه که بودم یه دیوار کوتاه بین خونه ما و خونه همسایمون بود ، آرزو داشتم قدم می رسید و می تونستم ان طرف دیوار رو ببینم. بزرگتر که شدم کله م به انتهای دیوار می رسید، خوشحا ل بودم که بعد مدتها کم کم دارم به آرزوم می رسم اما همون سال، همسایمون و بزرگترهای خونه تصمیم گرفتن دیوارو بلندتر کنند....

بالاخره یه روز از دیوار رفتم بالا که اون طرف دیوارو ببینم موفق شدم هرچند عاقبت خوشی نداشت...

الان هم عاشق بلندی، ارتفاع و کوه هستم، کوهنوردی رو خیلی دوست دارم ...