اطلاعیه شماره 1 هفتمین صعود قلم (فراخوان داوطلبین میزبانی )

 

اطلاعیه شماره 1 هفتمین صعود قلم (فراخوان داوطلبین میزبانی )

بدینوسیله از کلیه وبلاگ نویسان مرتبط با کوهنوردی ، طبیعت ، محیط پاک کوهستان و علاقمندان این عرصه دعوت می شود در صورت تمایل به میزبانی هفتمین صعود قلم که درسال 1391 اجرا خواهد شد، پیشنهادات خود را با قید موارد زیر از تاریخ 20 اسفند 90 تا تاریخ 20 فروردین 91 در قسمت نظرات وبلاگ صعود قلم درج نمایند.
1- نام و ارتفاع و موقعیت قله یا مکان مورد نظر
2- نام افراد , مسئولین اجرایی
3- تاریخ دقیق پیشنهادی میزبان
4- زمانبندی اجرای برنامه در صورت ممکن
5- مکان اجتماع و افتتاحیه برنامه همراه با ظرفیت سالن
6- شرایط امکان اسکان افراد شرکت کنندگان
7- شرایط پذیرایی و تغذیه شرکت کنندگان در برنامه
8- وسیله ایاب و ذهاب
9- کلیه خدمات و امکانات احتمالی دیگر توجه :

1-بندهای 7تا 9 اختیاری بوده و به شرایط متقاضی یا متقاضیان بستگی دارد

پی نوشت: در صورتی که پیشنهادی جهت میزبانی نبود یا به هر دلیل برای میزبان امکان برگزاری فراهم نشد . برنامه ( به همان قله یا قله ای دیگر )به صورت دانگانه برگزار میشود . 

پی نوشت دو : به محض دریافت هر پیشنهاد بلا فاصله جهت نمایش در وبلاگ درج خواهد شد

پیمان نامه ی صعود قلم نهائی شد

 

پیمان نامه ی صعود قلم نهائی شد

 

 

*برای کسب اطلاعات بیشتر روی آرمهای بالا کلیک کنید*

چارلی چاپلین

 

من در زندگی یاد گرفتم که:

با پول

رختخواب می توان خرید

ولی خواب نه

ساعت می توان خرید

ولی زمان نه

مقام می توان خرید

ولی احترام نه

کتاب می توان خرید

ولی دانش نه

دارو می توان خرید

ولی سلامتی نه

خانه می توان خرید

ولی زندگی نه

.

.

.

 و بالاخره

حتی قلب می توان خرید

ولی عشق را نه.

کافه کوه

در مورد کافه کوه

از چند هفته پیش بحث بین دوستان بود اما من مطمئن بودم که نمیتونم برم هر چند میدونستم خوش میگذره...با دیدن تصویر دوستان عزیزم و جمع صمیمی شان حیفم اومد یه پست در موردش نذارم...

از دیدن تصویر دوستان عزیزم خیلی خوشحال شدم

به امید دیدار عزیزان در برنامه های بعدی...

" عصر یک روز سرد زمستان، در کافه ای گرم و در جمع دوستانی دوست داشتنی هم آیشی! ترتیب داده شد و نام «کافه کوه» را به خود گرفت. نامی که زین پس برای من تداعی گر یک 2 ساعت دلچسب خواهد بود.

خیلی ها آنجا بودند که قبلا از پشت حفاظ شیشه ای دیده بودمشان و دوست داشتم فارغ از قید و بند های متون وبلاگی با انها گپ و گفتی داشته باشم و به قول عباس ثابتیان پیاله ای چای در کنارشان دست بگیرم.

پایان مراسم دور کیک تولد "کافه کوه" عکسی به یادگار گرفتیم...

ادامه مطلب در وبلاگ کانون کوهنوردان اوراز (فرید صدقی)http://www.k-ovraz.blogfa.com 

گزارش سایر دوستان

سعید زاده در آیاز ...  http://dadadagh.blogfa.com

رامیار در کوهستان ... http://lawansaqez.blogfa.com

فرشته احمدیان فر در پلوار70 ... http://palvar70.blogfa.com

احسان بشیر گنجی در برج سینا ... http://boorjsina.persianblog.ir

حسین رضائی در کوه نوشت ... http://koohnevesht.blogfa.com

پرویز ستوده در نشاط کوهستان... http://neshate-koohestan.blogfa.com

الهام در حرف هایی که به سختی    ... http://www.dolfin222.blogfa.com

امیرحسین ناظمی در ندای کوهستان ... http://nedayekoohestan.blogfa.com

.آرزو احمد زاده در ایران سرای جاودان ... http://iransarayejavedan.blogfa.com

اگر عمر دوباره داشتم

 

دان هرالد (Don Herold) کاریکاتوریست و طنزنویس آمریکایى در سال ١٨٨٩ در ایندیانا متولد شد و در سال ١٩۶۶ از جهان رفت. دان هرالد داراى تالیفات زیادى است؛ اما قطعه کوتاهش "اگر عمر دوباره داشتم..." او را در جهان معروف کرد:

البته آب ریخته را نتوان به کوزه باز گرداند، اما قانونى هم تدوین نشده که فکرش را منع کرده باشد.

اگر عمر دوباره داشتم، مى‌کوشیدم اشتباهات بیشترى مرتکب شوم. همه چیز را آسان مى‌گرفتم. از آنچه در عمر اولم بودم ابله‌تر مى‌شدم. فقط شمارى اندک از رویدادهاى جهان را جدى مى‌گرفتم. اهمیت کمترى به بهداشت مى‌دادم. به مسافرت بیشتر مى‌رفتم. از کوه‌هاى بیشترى بالا مى‌رفتم و در رودخانه‌هاى بیشترى شنا مى‌کردم. بستنى بیشتر مى‌خوردم و اسفناج کمتر. مشکلات واقعى بیشترى مى‌داشتم و مشکلات واهى کمترى. آخر، ببینید، من از آن آدم‌هایى بوده‌ام که بسیار مُحتاطانه و خیلى عاقلانه زندگى کرده‌ام، ساعت به ساعت، روز به روز. اوه، البته من هم لحظاتِ سرخوشى داشته‌ام. اما اگر عمر دوباره داشتم از این لحظاتِ خوشى بیشتر مى‌داشتم. من هرگز جایى بدون یک دَماسنج، یک شیشه داروى قرقره، یک پالتوى بارانى و یک چتر نجات نمى‌روم. اگر عمر دوباره داشتم، سبک‌تر سفر مى‌کردم.

اگر عمر دوباره داشتم، وقتِ بهار زودتر پا برهنه راه مى‌رفتم و وقتِ خزان دیرتر به این لذت خاتمه مى‌دادم. از مدرسه بیشتر جیم مى‌شدم. گلوله‌هاى کاغذى بیشترى به معلم‌هایم پرتاب مى‌کردم. سگ‌هاى بیشترى به خانه مى‌آوردم. دیرتر به رختخواب مى‌رفتم و مى‌خوابیدم. بیشتر عاشق مى‌شدم. به ماهیگیرى بیشتر مى‌رفتم. پایکوبى و دست افشانى بیشتر مى‌کردم. سوار چرخ و فلک بیشتر مى‌شدم. به سیرک بیشتر مى‌رفتم.

در روزگارى که تقریباً همگان وقت و عمرشان را وقفِ بررسى وخامت اوضاع مى‌کنند، من بر پا مى‌شدم و به ستایش سهل و آسان‌تر گرفتن اوضاع مى‌پرداختم. زیرا من با ویل دورانت موافقم که مى‌گوید:

شادی از خرد عاقل تر است

کلاس عکاسی در طبیعت

 

مدرس: آقای منصور محمدی

کلاس عکاسی در طبیعت در دانشگاه آزاد اسلامی  با حضور دانشجویان و اعضای کوهنوردی دانشگاه و کانون کوهنوردان اوراز به مدت 8 جلسه تشکیل شد. 7جلسه ی آن در خصوص اصول عکاسی با دوربین های دیجیتال و جلسه آخر نیز به کار با نرم افزار فتوشاپ اختصاص داده شد.

هدف از تشکیل این کلاس آشنایی کوهنوردان و علاقه مندان به طبیعت با فنون عکاسی، خصوصا عکاسی طبیعت بود.

لازمه رسیدن به این هدف، توجه دقیق به مطالب آموزشی جلسات  و تمرین عملی در طبیعت با رعایت اصول تدریس شده در کلاس خواهد بود.

تشکر و سپاس فراوان از زحمات آقای فرید صدقی و استاد محترم

خلاصه ای از مطالب تدریس شده در کلاس را ( با اجازه استاد محترم) در ادامه ی مطلب این پست گذاشته ام، امیدوارم مفید باشد.

ادامه نوشته

هنر عکاسی در طبیعت

طبیعت و هنر

هنر عکاسی

کلاس عکاسی در طبیعت به صورت آزاد با هدف آموزش عکاسی به دانشجویان و کوهنوردان در دانشگاه آزاد اسلامی مهاباد

باهمت آقای فرید صدقی و استاد محترم، آقای منصور محمدی

6 جلسه از کلاس هنر عکاسی در طبیعت گذشته و ما در اول راه آموزش عکاسی برای باسواد شدن در این هنر جذاب و گران مایه...

هر چند با یادگیری در خصوص عکاسی تازه احساس کردیم که هیچ نمیدانیم و در حد صفریم، با اینحال سعی و تلاش وافر برای رسیدن به اهداف این کلاس خواهیم داشت.

توجه همزمان به موارد مختلفی که در عکاسی مهم اند مشکل است تنظیم سرعت ، نور، ترکیب بندی، کادر عکس و زاویه دید عکاس که مهمترین مقوله است، سختی کار را دوچندان می کند.

 همزمان چندبعدی فکر کردن و در عین حال متمرکز بودن روی سوژه، خصوصا برای افراد تازه کار سخت است...

با این حال در پایان کلاسها گزارش مفصلی از کلاس عکاسی به همراه آقای فرید صدقی خواهیم گذاشت.

تا آن زمان، برای افرادی که به عکاسی علاقه مندند و یا وبلاگ می نویسند و به نحوی با عکاسی سر و کار خواهند داشت، مطلبی در خصوص عکاسی مقدماتی را در این پست گذاشته ام.

 

       

     یک بار به مترسکی گفتم «لابد از ایستادن در این دشتِ خلوت خسته شده‌ای؟» گفت «لذتِ ترساندن عمیق و پایدار است، من از آن خسته نمی‌شوم.» دَمی اندیشیدم و گفتم «درست است؛ چون‌که من هم مزة این لذت را چشیده‌ام.»  گفت «فقط کسانی که تن‌شان از کاه پر شده باشد این لذت را می‌شناسند.» آنگاه من از پیشِ او رفتم ، و ندانستم که منظورش ستایش از من بود یا خوار کردنِ من. 

یک سال گذشت و در این مدت مترسک فیلسوف شد.  هنگامی که باز از کنارِ او می‌گذشتم دیدم دو کلاغ دارند زیرِ کلاهش لانه می‌سازند.

جبران خلیل جبران

 

کیست در بین شما که هم بتواند بخندد و هم تعالی یابد؟

کسی که کوههای شامخ را زیر پا می گذارد بر همه مصیبتها اعم از شوخی و جدی می خندد.

من زمینی را که در آن چرب و شیرین فراوان است دوست ندارم.

برای خوب دیدن بایستی انسان از خود نظر برگیرد؛ چنین خشونتی برای هر کوهنوردی لازم است.

تو می خواهی زمینه و ماوراء همه ی چیزها را ببینی، از این رو بایستی از خود فراتر روی و چنان باید صعود کنی که حتی ستارگان را زیر خویشتن یابی!

یک بار من از خودم پرسیدم که بلندترین کوهها از کجا می آیند؟

 آنگاه من آموختم که آنها از اعماق دریاها می آیند، سنگها و دیوارهای این قله ها بر این امر گواهی می دهند.

 از ژرف ترین گودالها، بلندترین ارتفاعات قله ها بر می خیزد...

فردریک نیچه

خطرناک‌ترین کوه‌های دنیا را بشناسید!

   

شما هم جزو آن دسته از افرادی هستید که به کوه‌نوردی و سفر به ارتفاعات علاقه‌مندند؟ پس باید به خطرات بی‌شماری که در این مسیر وجود دارد، واقف باشید. سرمازدگی، بهمن و توفان‌های شدید و مرگ‌آور، از مهم‌ترین خطراتی است که مسافران بلندترین و خطرناک‌ترین قلل جهان را تهدید می‌کند. این شرایط سخت، حتی‌اگر جان کوهنوردان را هم نگیرد، صدماتی به آنها وارد می‌کند که هیچ گاه جبران نخواهد شد. اگر خطرناک‌ترین کوه‌های جهان را برای صعود برگزیده‌اید، کمی بیشتر فکر کنید.

مرتفع مرگ آفرین! 

آناپورنا با ارتفاع 8091 متر، در 55 کیلومتری هیمالیا واقع شده و شش قله با ارتفاع بیش از 7200 متر دارد. این کوه، دهمین قله مرتفع و اولین کوه خطرناک دنیا است. نام آناپورنا در اصل از زبان سانسکریت گرفته شده و به معنی الهه محصول است. تا به حال 130 نفر موفق شده‌اند به قلل مرتفع آناپورا صعود کنند اما 53نفر در این راه جان خود را از دست داده‌اند. به خاطر آمار 40 درصدی کشته‌شدگان این کوه، آناپورا در فهرست خطرناک‌ترین کوه‌های دنیا جا گرفته است. اولین صعود به این کوه در سوم ژوئن سال 1950 توسط موریس هرزوک و لوئیس لاشنال انجام شد. البته این صعود خالی از خطر نبود و هر دو نفر در این راه انگشتان دست و پای خود را بر اثر سرمازدگی از دست دادند.

منبع:انجمن پزشکی کوهستان

ادامه نوشته

کانی ره ش

 

گروه کوهنوردی دانشگاه پیام نور مهاباد

راهنمای گروه: کمال آبیاری

امداد گروه : نادر مینایی

تدارکات: آقای کارشی

تعداد دانشجویان:29 نفر

مسول گروه کوهنوردی دانشجویان :  آرزو احمدی

جمعه ساعت 7:40 صبح از میدان ملاجامی به طرف منطقه کانی ره ش مهاباد حرکت کردیم. بعد از 40 دقیقه به روستای "بایین ده رئ" رسیدیم.  از آنجا به طرف منطقه کانی ره ش حرکت کردیم. هوا خیلی سرد و بارانی بو د. به منطقه مورد نظر رسیدیم باران شدیدتر شد و ما مجبور شدیم چادر بزنیم. بعد از خوردن صبحانه و روشن کردن آتش برای گرم شدن و درست کردن چای و مساعد شدن هوا تصمیم به  کوهپیماییی به طرف  یکی از کوههای اطراف منطقه گرفتیم. بالای کوه منظره زییای درختان که با مه احاطه شده بودند و چشمه پر آبی که آنجا بود ما را برآن داشت  که کمی آنجا استراحت کنیم. برای نهار برگشتیم پایین کنار چشمه کانی ره ش، کم کم باریدن برف شروع شد و هوا خیلی سرد بود بعضی از بچه ها هم لباس گرم نداشتند بیشتر وقت ما در چادر گذشت بنابراین تصمیم گرفتیم زودترر از موعد برگردیم به طرف روستا حرکت کردیم. بعداز شستن دست و کفشهای گلی دریکی از خانه های روستا به طرف مهاباد حرکت کردیم ساعت 5/5 بعداز ظهر مهاباد بودیم.

 

 گاهی وقتی زندگی در اوج خود قرار دارد

 و انسان غرق درشورزیستن است

 مرگ می‌آید و اندازه‌های آدم را می‌گیرد

  بعد دوباره می‌رود

  و زندگی باز

  به هیجان و شور گذشته‌اش باز می‌گردد

 اما لباس مرگ

 به آرامی

 در حال دوخته شدن است.

شعری از توماس ترانسترومر شاعر سوئدی برنده جایزه نوبل ادبیات

دوره آموزش مقدماتی پزشکی کوهستان

 

دوره آموزش مقدماتی پزشکی کوهستان در مهاباد

پنج شنبه و جمعه 14 و 15 مهر ماه

مدرس: دکتر حمید مساعدیان

با توجه به عدم دسترسی به مراکز درمانی در ورزش کوهنوردی و حادثه خیز بودن بالقوه محیط کوهستان ، لازم است تمامی دوست داران این ورزش دانسته های خود را در مورد این خطرات و نحوه جلوگیری از آنها و در مرحله بعد درمان صدمات ناشی از اینگونه حوادث افزایش دهند. کلاس آموزش پزشکی کوهستان در راستای ارتقا سطح علمی و آموزشی کوه‌نوردان با حضور اعضای کانون کوهنوردان اوراز مهاباد، همنوردان شهرهای نقده، بوکان، میاندوآب و خوی  درسالن شهرداری مهاباد برگزار شد.

مباحث این دوره  عبارتند از :  هدف اصلی در ورزش کوهنوردی (امنیت ، قله ، لذت ، ورزش )، پزشکی ارتفاع ، تغذیه ، سرمازدگی ، کیت کمک های اولیه ، هایپوترمی (افت دمای بدن)، آفتاب زدگی ، آذرخش (صاعقه)   

روز اول : پنج شنبه  ساعت45/18 الی 22 بعد ازظهر

-    پزشکی ارتفاع : هدف اصلی در ورزش کوهنوردی (امنیت ، قله ، لذت ، ورزش ) . ارتفاع زدگی  .مکانیسم ارتفاع زدگی .سه طیف بیماری ارتفاع (بیماری حاد ارتفاع (AMS)، ادم مغزی (HACE)، ادم ریوی (HAPE))  و علایم و نشانه ها و راههای درمان و پیشگیری ها .مراحل حضور در ارتفاع (مرحله هم هوایی ، آغاز هم هوایی ، هم هوایی کامل ، مرحله زوال).بیماری ارتفاع در کودکان .اختلالات وابسته به ارتفاع (ادم محیطی ، خونریزی شبکیه ، اختلالات خواب ، اختلالات سیستم عصبی ، ترومبوزها ، بیماریهای خاص، مشکلات روحی و روانی ، سرفه ) .پس رفت ارتفاع

روز دوم  : جمعه ساعت 8صبح تا 5/5 بعداز ظهر

-    سرمازدگی (FrastBite) : عوامل بروز سرمازدگی .قسمتهای اصلی بدن که در معرض سرمازدگی و یخ زدگی (صورت، چشم، بینی ، دستها، گوشها، ..) و ارائه عکسهای مختلف با توضیحات کامل  و روشها و مراحل درمان .درجات سرمازدگی . نکاتی در بحث درمان فرد سرمازده

-    تغذیه در کوهنوردی: تغذیه  و اصول آن در ورزش کوهنوردی  (اشاره به ۱۱ اصل مصوب شده کمیسیون پزشکی کوهنوردی ) .علل کاهش وزن در کوهنوردی و مشکلات آن . محاسبه میزان کالری موردنیاز در کوهنوردان .میزان مواد غذایی دریافتی یک کوهنورد . توصیه های لازم در تغذیه ارتفاع

-    کیت کمکهای اولیه و کیت بقا:  لزوم وجود کیت کمکهای اولیه همراه کوهنورد.لوازم کمکهای اولیه .راهنمای مصرف کمکهای اولیه .راهنمای مصرف داروهای موردنیاز . تذکرات در نحوه استفاده کیت کمکهای اولیه و داروها

-    آثار زیانبار نور خورشید: اثرهای نورخورشید٬ نورزدگی یا برف کوری .انواع نورزدگی (حاد و مزمن) ، علائم و راههای درمان  و پیشگیری های لازم . ویژگیهای عینک UV . آفتاب سوختگی  (Sunburn). انواع آفتاب سوختگی (حاد و مزمن) ، علائم و راههای درمان و پیشگیری ها لازم .رده بندی پوستها و وضعیت سوختگی آنها  . کرم و محلول ضد آفتاب و انواع آن (مکانیکی - شیمیایی) و توضیح کامل   SPF

-    افت دمای بدن  (هایپوترمی): روشهای تنظیم دما. افت دما و انواع آن .فرسودگی سرمایی . واکنش بدن به افت دما .عوامل مستعد کننده  و نشانه ها و راههای درمان.اقدامات ممنوع و اقدامات پیش از انتقال .سازگاری باسرما

-    آذرخش (صاعقه ):  افسانه ها و سوء تفاهم ها و دلایل علمی .شناخت آذرخش .اشکال آذرخش .شناخت تندر .روشهای برخورد آذرخش .آسیب شناسی آذرخش  (عوامل آسیب رسان ، شدت  و پیشرفت آسیب ، آسیب های ویژه ).مکانهای خطرناک .پیشگیری ها و سفارشهای پیشگیرانه .مکانهای نسبتاً امن . وضعیت آذرخش  و برتری ها . شخیص (شرح حادثه ، شاهدان عینی ، یافته های بالینی )

در پایان دوره نیز از شرکت کنندگان امتحان کتبی به عمل آمد.

 نهایت تشکر از حضور آقای دکتر حمید مساعدیان و زحمات بانیان این دوره خصوصا مدیر عامل کانون کوهنوردان اوراز مهاباد آقای خالق قبادی .

 

 

 هم برای آنهایی که هدف های بزرگی درکوه دارند و هم برای آنها که تنها برای هواخوری و گذران یک روز تعطیل دردامان کوهستان، راه بلندی ها را در پیش می گیرند, آگاهی به اصول و مقرراتی لازم است. زیرا از کوهستان باید تندرستی و نیرومندی بدست آورد و نه اینکه زندگی را در راهش بیهوده از کف داد .کوهستان جان بخش است، نه جان ستان...

درخت

 

زیباتر از درخت در اسفند ماه چیست؟                                      

بیداری شکفته ، پس از شوکران مرگ.

زیباتر از درخت در اسفند ماه چیست؟

زیر درفش صاعقه و تیشه تگرگ.

زیباتر از درخت در اسفند ماه چیست؟

عریانی و رهایی و تصویر بار و برگ.

 شفیعی کدکنی

دوره کارآموزی کوهپیمایی

 

دوره کارآموزی کوهپیمایی  پنج شنبه و جمعه  هفته گذشته در منطقه کانی شیخان٬ کمپ سئ کانیان و روز بعد در منطقه به رده گوره  با حضور قریب 20 تن از اعضای کانون کوهنوردان اوراز مهاباد برگزار شد.

روز پنج شنبه ساعت هشت و ده دقیقه صبح کلاس کارآموزی به سرپرستی آقای خالق قبادی و مدرسان فدراسیون آقای مجتبی حسین پور و آقای احسان رحیمی در منطقه کانی شیخان مهاباد آغاز شد و با تمرینات کوهپیمایی و تدریس مسائل و تجهیزات فنی این رشته تا ساعت 7 بعد از ظهر ادامه پیدا کرد. در پایان نیزکارآموزان، مسیر کمپ سه کانیان تا مهاباد  را با توجه به آموزش آن روز تا ساعت 9 شب کوهپیمایی کردند.

 

صبح روز جمعه ساعت 5/7 صبح  دوره مذکور با تمرینات سنگنوردی و ادامه آموزش در منطقه به رده گه وره مهاباد آغاز شد؛ ابتدا آموزش با کلیاتی در مورد سنگ نوردی و بعد جزئیات نحوه بستن طناب و غیره شروع  و در نهایت نیز یکی از دیواره های آن منطقه برای صعود و فرود افراد آموزش دیده انتخاب و آموزش کارآموزان با صعود و فرود از دیواره و حمایت  یکدیگر ادامه پیدا کرد.

 

بعداز ظهر همان روز ادامه مطالب توسط استاد مربوطه تدریس و در نهایت ساعت 5 بعداز ظهر امتحان تئوری نیز به عمل آمد.

 کار آموزان، اکثرا تجربه کوهنوردی به قله های بلند کشور را داشتند.  تجربه گذشته همراه با آموزش٬ موجبات برگزاری پربار این دوره٬ افزودن بر داشته ها؛  به روز کردن اطلاعات  ورزشی  و در نتیجه ایجاد انگیزه بیشتر در فراگیران به منظور شرکت در دوره های آموزشی بالاتر را فراهم ساخت.

سبک باربیزون

اين سبک نام دهکده باربيزون واقع درجنگل فنتين بلو در حومه باريس فرانسه است که هنرمندان اين سبک طرحهاي اوليه را در طبيعت تهيه مي کردند و پرده هاي نهائي را در کارگاه مي ساختند . هنرمندان اين سبک براي طراحي اوليه آثار خود اسکيسي از موضوع خود طراحي مي کنند و سپس الگوهاي اوليه خود را به کارگاه برده و شروع به رنگ گذاري و پردازش بر روي نمونه هاي خود مي کنند . لازم به ذکر است که اکثر آثار هنرمندان اين سبک در اندازه هاي بزرگ طراحي مي گرديده است . از ديگر خصوصيات اين گروه وفاداري به طبيعت و الگو برداري مستقيم از طبيعت و واقعيت بوده است .

البته سبك نقاشي محسوب نمي شه نوعي شيوه نقاشي رئال هست .

مکتب باربیزون در امتداد مکتب رمانتی سیسم وپیش درآمدی بر مکتب رئالیسم است . اعضای این مکتب که تئودور روسو رهبر این گروه بود در اواخر دهه ۱۸۴۰ در دهکده باربیزون نزدیک جنگل فونتنبلو ( محل سکونت روسو ) اقامت گزیدند و در آن جنگل مشغول به نقاشی شدند .

آنها پیش طرح خود را در طبیعت میزدند و داخل آتلیه کار را تمام میکردند . ( بر خلاف امپرسیونیست ها )

کورو از نقاشانی بود که ارتباط نزدیکی با گروه باربیزون داشت . از اعضای گروه باربیزون می توان از ژان فرانسوا میله، ، شارل دوبینی ، نارسیس ویرژیل دیاز ، ژول دوپره ، امیل ژاک نام برد .

نمونه نقاشي باربيزوني از آثار Théodore Rousseau

طبیعت اولین کنش خالق بود در هستی .

طبیعت اولین کنش خالق بود در هستی٬ بنا براین بی راه نیست اگر انسان ابتدایی در کنشی متقابل پس از ثبت خود با خطوط ابتدایی بر دیواره غارها نگاهش را معطوف به وجوهی از طبیعت می کند .

اما در گسترة جهان مدرن معانی برای خود تآویل های گوناکون را طلب می کنند و گاه بر خلاف قالب های کلاسیک در هنر این بخش از تاریخ هنر را به چالش می کشند .

نخستین چالش بر سر تعریف و اشاره هایی است که می توان واژه "طبیعت "منسوب دانست . آیا همان گونه که در هنر کهن از آن یاد می شود ، هر اشاره ای به بافت گیاهی و آب و هوایی در جغرافیای گوناگون را باید طبیعت دانست ؟

هر چند باید یاد آوری کرد که ناتوریالیست ها در اواخر قرن 18 و در طول قرن 19 میلادی شیوه بیانی دیگری را در بستر هنری تجربه کردند و سرانجام با رسیدن به دوره امپریونیست ها و کو بیست ها تعاریف شکلی طبیعت به شدت دچار تغییر و ساختار شکلی شدند .از سویی دیگر در آثار نقاشان دوره کلاسیک با آثاری مواجه می شدیم که به آن طبیعت بی جان گفته می شود و بیشتر یاد آوری صحنه های بازگشت از شکار ،چیدمان میوه هایی در یک ظرف و یا ظرفی مملو از گل های  گوناگون و.....است .

 براساس این دیدگاه ها نقاش منسوب به طبیعت را می توان به دو دسته در هنر کلاسیک تقسیم کرد . اما از سویی دیگر در گذرگاه جهان مدرن اتفاق ها در منظر هنرمند مدرن عناصرنوینی را به عنوان عناصرمحیطی که تا پیش از این شامل درخت ،کوه ،رود و غیره شناخته می شد، اضافه کرده است .

 

عناصرطبیعت اکنون تنها تصاویری قراردادی نیستند بلکه بوم های نقاشی عرصه ای است برای به رخ کشیدن تأویل های هنرمند از جهان قراردادی اطراف درضدیت با همان دنیایی که برای هر واژه ای ازکودکی تصویری آماده به صورت فرض بدون تغییر در نظر گرفته است.اکنون درخت، کوه، ابروزمین دیگر شبیه به آن واقعیت بی بدیل عکس نگارانه نقاشی های متأخرین دردوره کلاسیک نیستند.

اما آنچه ما به عنوان سبک ناتورالیسم می شناسیم ٬ در سالهای بین  ۱۸۹۰ - ۱۸۸۰ تحت تأثیر فلسفه اگوست کنت رونق یافت.بنیاد ناتورالیسم در ادبیات ٬ در اندیشه های ایپولیت تن  ٬ فیلسوف فرانسوی و مؤلف کتاب فلسفه ی هنر و نیز در نظریات زیست شناختی داروین نهفته است . از دیدگاه تن ٬ انسان محکوم طبیعت است و شرایط آفرینش یک اثر هنری ٬ منوط به نژاد ٬ محیط و زمان است . نژاد از نظر تن به حالات و کیفیاتی بستگی دارد که در فرد ٬ موروثی است . حالات و کیفیاتی که ارتباطی با پرورش و محیط اجتماعی ندارد . انسان ٬ همانند حیوانات دارای انواعی است و هر یک از این انواع ٬ دارای کیفیات مشترکی هستند که با وجود تحولات تاریخی بسیار و دور افتادن از هم ٬ حالات فطری را حفظ کرده اند و اکنون نیز با مشخصه های مشترک شناخته می شوند. تن درباره ی محیط و زمان نیز همین جبر را می پذیرد.

نظریه تنمدتها ادبیات فرانسه وبه تبع آن ادبیات کشورهای اروپایی دیگر را زیر نفوذ قرار داد و مقدمات ایجاد شیوه ی ناتورالیسم را فراهم نمود.

 

دو متر

 

"وقتی مشاهده می کنیم چگونه افرادی می دانند چطور تجربه های شان را به نظم درآورند – حتی تجربه های روزانه و بی ارزششان را – که در نتیجه به زمین حاصلخیزی تبدیل می شوند که سالی سه مرتبه بار می دهد در حالی که دیگرانی – که تعدادشان هم زیاد است – بر موج سرنوشت سوارند رنگارنگ ترین امواج زمان و ملت ها، و همچنان مانند چوب پنبه بر سطح شناورند،‌ سرانجام مجبور می شویم که بشریت را به اقلیتی (بسیار اندک) از کسانی که می دانند چگونه بیشترین بهره را از زندگی ببرند و اکثریتی که می دانند چگونه از بیشترین، کمترین را دریابند تقسیم کنیم".

نیچه

 

نگاهی دوباره به تعریف «عکس طبیعت»

 

در نگاه عمومی در کشور ما به هر عکسی که از مناظر و چشم اندازهای خارج از فضاهای شهری گرفته شده باشد حال آنکه بخشی از آن عکس متعلق به مزرعه، جاده، یا کلبه‌ای باشد، عکس طبیعت گویند و اصولا مرزبندی مشخصی مابین عکس طبیعت و عکس چشم انداز (خارج شهر) وجود ندارد.
اما در نگاه تخصصی‌تر و با توجه به تعاریف انجمن‌های بین المللی عکاسی و ضوابط جشنواره‌های معتبر بین المللی، عکس طبیعت ویژه گی‌ها و محدودیت‌های بیشتری از آنچه ذکر شد دارد که در این نوشته سعی می‌شود به بیان تعریف عکس طبیعت از دیدگاه مراجع بین المللی عکاسی و همچنین معرفی عکاسی حیات وحش (به عنوان شاخه‌ای مهم از عکس طبیعت) و تفاوت عکاسی طبیعت با عکاسی چشم انداز (Land Scape) پرداخته شود:

 

ادامه نوشته

ثبت گرانترین عکس دنیا به نام «ریچارد اودون»

 

  

ادامه نوشته

كوهنوردی٬ ورزشی لذت بخش

آيا كوهنوردی ورزشی لذت بخش است ؟ آيا جلوه كوهستان همان آوايی است كه از دور مرا می خواند؟ آيا حس توحش انسان غار نشين كاملا"از وجود ما پاك شده است؟ آيا همين حس نيست كه دوباره ما را به زحمت می اندازد؟ميل به صعود چيست؟ لذت ديوانگي، بازی مرگ....

اگر تله كابين توچال را سوار شده و سری به ايستگاه های پنج يا هفت بزنيم، برف بازی كنيم ، اسكی و......

ادامه نوشته

فروغ فرخزاد

من از زمانی

که قلب خود را گم کرده است می ترسم

من از تصور بیهودگی اینهمه دست

و از تجسم بیگانگی اینهمه صورت می ترسم

من مثل دانش آموزی

که درس هندسه اش را

دیوانه وار دوست می دارد تنها هستم

و فکر می کنم که باغچه را می شود به بیمارستان برد

من فکر می کنم...

 من فکر می کنم...

من فکر می کنم...

و قلب باغچه در زیر آفتاب ورم کرده است

و ذهن باغچه دارد آرام آرام

از خاطرات سبز تهی می شود.

 

 

طبیعت

چند روز از زندگی ات طی شده و توانسته ای به تعداد این روزها، طلوع و غروب خورشید را از پشت کوههای بلند به نظاره بنشینی و از طبیعت زیبا لذت ببری...

اکثر اوقات مثل بچه ها شیفته طبیعتی و نمیدونی انرژی خودتو چه طور خالی کنی؛ از روی سنگها بپری، از روی رودخانه، یا نه، پاتو بذاری توی آب و جیغ بکشی...

 باز هم طبیعت و سیر نشدن از طبیعت و زیباییهایش..

و ترس

ترس از تکرار نشدن روزهای خوش بودن با طبیعت

ترس از نبودن آن ...

 

نویسنده معروف آمریکایی ارنست همینگوی در یکی از کتابهاش(تپه‌های سبز آفریقا ۱۹۳۵ ) به این مطلب اشاره داشته که تقریبا تمام روزهای زندگیش طلوع خورشید را در مسافرتهای گوناگونش به مناطق مختلف جهان مشاهده کرده ...

 

مراسم بدرقه همنوردان عزیزمان آرش و رضا

 

پنج شنبه 6 مرداد ماه 1390

 ساعت 20 روز پنج شنبه طی مراسمی ( با حضور پیشکسوتان و اعضای محترم کانون کوهنوردان اوراز مهاباد و خانواده هایشان) رضا محمد بایزیدی و آرش اسمائیل زاده راهی قله لنین در کشور قرقیزستان شدند..

رضا محمد بایزیدی

آرش اسمائیل زاده

با آرزوی موفقیت و سلامتی برای این دو همنورد عزیز

 

کانون کوهنوردان اوراز مهاباد مهمان محمد اوراز

 

سه شنبه 4 مرداد

دیدار با اوراز و تجدید پیمان جوانان کوهنورد مهابادی با او

انسانی که تا قبل از مرگش نتوانستیم بشناسیم

دوستان او (علی برنجی) که راوی زندگینامه و سرگذشتش هستند با چنان عشق ومحبتی از او سخن می گویند انگار محمد جزئی از وجودشان شده

چقدر از او عقبیم

چند نفر از آدمای بزرگ در کشور ما و در شهرهای کوچک به دلیل نبود امکانات نتوانسته اند بالا بروند و ناشناخته مانده اند؟ و چند نفر از جوانهای ما مثل اوراز توانایی غلبه بر مشکلات عدیده زندگی را دارند؟ امروز که عکس اوراز رو داشتم تمییز میکنم و جلو قاب عکس خودم گذاشتم فکر نمیکردم یک ساعت بعد راهی نقده شوم...

با تمام وجودم از خدا میخواستم از نزدیک زندگی و خاطرات گذشته او را میدیدم 

 

امروز به او نزدیکم هرچند نه با واقعیتی از زندگی که ما قدرت دیدنشون رو داریم

یک رابطه عمیق و معنوی

کوه سلطان نقده پذیرای مهمانان اوراز

 

دیدار با  اوراز

 

رضا محمد بایزیدی و آرش اسماعیل زاده که پنج شنبه شب از مهاباد راهی مشهد و یکشنبه عازم کشور قرقیزستان (قله لنین) هستند قبل از عزیمت، خواستار تجدید پیمان با اوراز شدند...

انسانم آرزوست...

ليلا اسفندياري در هيماليا جان باخت

باز هم خبرهای دلخراش از کوهنوردی که همه ما را شوکه کرد...

 

 ليلا اسفندياري كوهنورد ايراني و اولين زن فاتح قله نانگابارپات در حين بازگشت از قله كاشربورم 2

دچار حادثه شده و جان باخت.

 

 

 

ليلا اسفندياري كه اوايل تير ماه سال جاري به منظور صعود به قله 8 هزار و 35 متري كاشربورم 2 راهي پاكستان شده بود پس از يك ماه تلاش امروز جمعه بعد از ظهر موفق به صعود اين قله از رشته‌هاي كوههاي هيماليا شد. وي هنگام بازگشت از قله دچار حادثه شده و بر اثر سقوط جان باخت. ليلا اسفندياري در كارنامه ورزشي خود صعود به قله نانگابارپات از قلل 8 هزار متري هيمالايا و تلاش براي صعود به قله كي‌دو تا كمپ دوم را دارد.

اسفندياري به عنوان كوهنورد مستقل قله كاشربورم دو را صعود كرد اما در بازگشت دچار حادثه شد.

منبع: جام جم آنلاین

 روحش شاد ویادش گرامی باد

 تسلیت به همه ایرانیان دلسوز٬ خصوصا جامعه بانوان کوهنورد ایرانی

 

قسمتی از کتاب هنر سیر و سفر اثر آلن دوباتن

 

هر آینه بپذیریم زندگی ما حول جستجوی خوشبختی می گردد در آن صورت کمتر فعالیتی را می توان برشمرد که بیش از سفرهایی که کرده ایم – با تمام تناقضات و مشقاتشان- پویایی این جستجو را آشکار کنند. سفرهای ما هر چند غیردقیق، درکی از زندگی چنان که باید باشد، فراتر از محدودیت های کار و تلاش معاش عرضه می کنند. به ندرت تصور می شود سفرهایمان مسائل فلسفی را مطرح کنند – منظورم مسائلی است که تفکری ورای عملی بودن را می طلبند. سیل پیشنهادات درباره مقصد سفرمان به سویمان سرازیر می شود که کجا برویم بهتر است؛ اما به ندرت درمورد علت و چگونه رفتن می شنویم – هر چند به نظر می رسد هنر سفر کردن طبیعتا شامل پرسشایی است نه چندان ساده و نه تا این حد پیش پا افتاده و مطالعه درباره آنها می تواند تا حدودی به فهم آن   چیزی که فیلسوفان یونانی به زیبایی آن را  eudaimonia یا شکوفایی انسان می نامیدند، کمک کند.

اگر از قدرت یک قهر در از بین بردن تاثیر کل تسهیلات یک هتل متعجب می شویم، علتش عدم فهم زیر و بم های خلق و خوهای خودمان است. در وطنمان وقتی غمگین هستیم، گناهش را به گردن هوای بد و ساختمانهای زشت می اندازیم، ولی در یک جزیره زیبای استوایی می آموزیم که موقعیت آسمان و ریخت و قیافه محل اقامت مان به تنهایی نمی توانند خوشحالی ما را تضمین و یا به فلاکت محکوممان کنند.

میان برنامه های وسیعی که کلیدشان میزنیم از ساختار هتل ها و پیچ و خم خلیج ها و گره های روانی بنیادینی که آنها را ضایع می کنند، تناقضی وجود دارد. چه سریع مزایای تمدن با یک اوقات تلخی از بین می رود. ناتوانی از درک گره های روانی یادآور طعنه آمیزی از زندگی زاهدانه برخی از فیلسوفان کهن است که از تنعم و مکنت دست کشیدند و از درون یک خمره یا کلبه ای گلین فلسفه بافی کردند و بر آن بودند که عوامل تشکیل دهنده خوشبختی ماده یا زیبایی نیست، بلکه همیشه روانشناختی است...

 

نحوه پرداختن مردم ایران به ورزش و تربیت بدنی با توجه به تحولات مدیریتی ...

نحوه پرداختن مردم ایران به ورزش و تربیت بدنی با توجه به تحولات مدیریتی از آغاز سلطنت هخامنشیان تا پایان سلطنت پهلوی

شیوه پرداختن مردم ایران به ورزش و تربیت بدنی با توجه به تحولات تاریخی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، تحولات مدیریتی، وضعیت جغرافیای سیاسی و طبیعی، مذهب و نهضت‏های اجتماعی و سیاسی دچار تغییر و تحول شده است.تربیت بدنی و ورزش در مقام یکی از عناصر تأثیر گذار بر حیات فردی و اجتماعی مردم ایران در طول تاریخ متأثر از عوامل چندی است که با توجه به حیات سیاسی و اجتماعی مردم ایران، هم در تنوع، هم در گسترش و رواج و توجه و هم تحول در نحوه اجرا و مهمتر از همه در نحوه مدیریت در این پژوهش مطمح نظر است.در این تحقیق تحولات اثر گذار بر ورزش و تربیت بدنی با توجه به منابع کتابخانه‏ای و اسناد تاریخی در سه مقطع؛پیش از اسلام و پس از اسلام تا مشروطه و از مشروطه تا سقوط رژیم پهلوی مورد مطالعه قرار گرفته است.انواع بازی‏ها و ورزش‏ها از قدیم‏ترین زمان تا امروز با توجه به تحولات شکلی و مدیریتی نقد و بررسی گردیده است.در نهایت با استفاده از روش تیپیولوژی یا سنخ شناسی سه دوره با هم مقایسه شده است.بعلاوه نقش عوامل اجتماعی و نگرش‏های فرهنگی بر توسعه ورزش زنان مورد مطالعه قرار گرفته است.

منبع: مجله علوم حرکتی و ورزشی

برای مشاهده متن کامل مقاله به ادامه مطلب مراجعه فرمائید.

 

ادامه نوشته

دره هه وشین و منطقه جمئ ل

 

جمعه 24 تیرماه، ساعت 5/5 صبح، کانون کوهنوردان اوراز مهاباد

هه وشین یکی از مناطق خوش آب و هوا و سرسبز، بین جاده مهاباد - پیرانشهر قرار گرفته است. ما ساعت 6 صبح با یک عدد مینی بوس از دفتر کانون حرکت کردیم. ساعت 5/7 به محلی که کوهپیمایی آغاز می شد رسیدیم. افراد حاضر به دو گروه تقسیم شدند: گروهی به طرف منطقه هه وشین برای کوهپیمایی و کوهنوردی و گروه دوم به سمت منطقه جمئ لان برای تمرین سنگنوردی.

به طرف منطقه جمئ ل، مسیر حرکت سخت می شد و احتیاج به تجهیزات سنگنوردی بود. بچه های سنگنورد کانون راهی آن مسیر شدند که بعد از ظهر در مسیر برگشت  در منطقه بازارگه به ما میپیوستند. تا رسیدن به جمئ ل دیواره های بزرگ سنگنوردی قرار گرفته که ارتفاع بعضی از دیواره ها به 100 متر و بیشتر هم می رسد، همراه با منظره دیدن عقابهایی که روی صخره ها آشیانه دارند و می تواند منطقه را برای مشتاقان سنگنوردی و طبیعت گردی، دیدنی تر کند. البته به دلیل نبردن دوربین توسط بچه ها به این منطقه، این تصاویر زیبای هنری را از دست دادیم...

من با گروه کوهنوردی راهی هه وشین شدم. ساعت 9 صبح بعد از حدود یک ساعت و نیم کوهپیمایی به یک منطقه خنک رسیدیم و صبحانه خوردیم .ساعت 10 به کوهپیمایی ادامه دادیم.دره هه وشین و شرگه و بازارگه تقریبا در نزدیکی هم قرار گرفته اند. چشمه های آب  به وفور در بین راه قرار دارند هرچند بعضی از چشمه ها تا پارسال خشک شده بودند و امسال به برکت بارش برف و باران دوباره زنده شده اند. ساعت 2 بعد از ظهر به محل مورد نظر رسیدیم٬ برای خوردن نهار و استراحت کردن که تا 4 طول کشید.

 

 ساعت 4 بعد از ظهر برای برگشتن آماده می شدیم که بچه های سنگنورد نیز به ما پیوستند. چشمه های فراوان٬ طبیعت زیبا، کوهنوردان و مشتاقان زیادی را جذب این منطقه کرده است. در این فصل گرمای هوا شدید است اما باز اینجا در هر فصلی دیدنیهای خود را دارد. ساعت 6 بعد از ظهرجهت استراحت به منطقه ای که به آن ماهی فروش می گویند رسیدیم، جمعیت زیادی به آن منطقه که هم طبیعت زیبایی دارد و هم دارای استخر پرورش ماهی است آمده بودند. افراد طبیعت گرد و کوهنورد می توانند ماهی تازه خریده، کباب کرده و صد چندان از طبیعت منطقه لذت ببرند.

 نزدیکی های ساعت 8 به طرف مهاباد حرکت کردیم، 10 شب مهاباد بودیم...